دو فرشته ی من

هیلای من ,عشق من ,نفس مامان نمیدونی چه حسی بود وقتی تورو اوردن تواتاق برای اولین بارنشونت دادن. تمام دردام یادم رفت.می دونم اون لحظه برای هرمادری باهیچ چیزعوض نمیشه.یادمه خاله فریده بغلت کرد وگفت بیاروی ماهشوببین وای چه لحظه ای بود من فقط قربون صدقت میشدم و گریه میکردم.عشق من تو روز 7/6/1392 بدنیااومدی                                                                                                  ...

عزیزم تو و هیلا بهترین پدر دنیارو دارین چون دیوونه وار دوستون داره... ...

...

فدای خندت بشم اینجا 4ساله بودی عشقم خونه خدابیامرز مامانی زهره که الهی روحش شاد باشه   ...

اینجا هانا 2 ساله بود از سمت راست بهنام   از سمت چپ نیلوفر .اینجا هم خونه ی عموی علی باباست. اخه وقتی کوچیک بودی به بابات میگفتی علی بابا عزیزم. ...

راستش خیلی دلم میخواد عکسهای جدیدو بزارم ولی میگه حجمش بالاست .ببینم شماها چطوری حجم عکس کم میکنید؟ ...

سلام دوستان میشه لطفا راهنمایی کنید چطورمیشه عکس گذاشت؟ ادرس url یعنی چی؟ دوم اینکه چطور میشه بعد ازاینکه پست گذاشتیم پاکش کنیم خیلی ممنون از راهنماییتون

برمیگردیم به تقریبا 11 ماه پیش روزی که بعد از 9 ماه انتظار مخصوصا هانا که دیگه صبر و تحمل نداشت و میخواست زودتر خواهرشو ببینه اون روز یه روز خاص و فراموش نشدنی درست مثل روز تولد هانا بود خیلی خوشحال بودیم . یادمه یه گل برای من خریده بودی یه عروسکم برای هیلا اوردی بیمارستان عزیزم ا ...

خیلی دوست داشتم تا خاطرات هردوتا دخترامو که نفسم هستن جایی ثبت  کنم برای همین این وبلاگو انتخاب کردم که اگر عمری باقی بود از لحظه لحظه هاتون بتونم بنویسم بلکه فرداروزی به عنوان یادگار همین هدیه ناقابل براتون بمونه عزیزانم. دوست دارم اول از تو شروع کنم هانای عزیزم که دوتا ضربه بد خوردی اولیش بدنیا اومدن خواهرت بود ودومیش فوت مامانی زهرت که توروازچشماش بیشتردوست داشت برای همین خیلی بعد مرگش اذیت شدی و هروقت یادت میاد گریه میکنی دومیش هم بدنیا اومدن خواهرت بود البته خودت خیلی ازخداخواستی که یه خواهرداشته باشی ولی جدیدا همش میگی منو دوست نداری ؟ یا چرا همش هیلارو میبوسی؟ وهرچیز کوچیک دیگه ای که البته من خیلی سعی می کنم رعایت ...